سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ببین قشنگه؟

لره از دهشون اومده بوده تهران رانندگی یاد بگیره، جلسة اول از مربیش می پرسه: این چراغ رنگیه چیه؟!

یارو میاد سرکارش بگذاره، میگه: این چراغ راهنماییه؛ وقتی سبزه یعنی اهل تهران برن، وقتی زرده شهرستانی‌ها و قرمز هم مال لراست!

خلاصه این جریان میگذره و لره هم امتحان میده و قبول میشه، روز اول میشینه پشت ماشین و میرسه به چراغ قرمز و خوب طبعاً رد میکنه.

افسره داد میزنه: راننده پیکان، بزن کنار! لره سرشو از پنجره میاره بیرون، داد میزنه: لـُــرُم... مــن لـُـــرُم!!

افسره یک نگاه میندازه، میگه: باشه بابا...برو...برو

************************************************

یه روز یه مردی در اصفهان در یه خانه ای را میزنه و برای رفع تشنگی آب درخواست میکنه.

 دختر بچه ای دم در میاید و یک کاسه دوغ خنک به مرد میده.

وقتی مرد تا آخر دوغ را سر میکشد به دختره میگه کوچولو شما هر که درب خانه تان را بزنه و آب بخواهد بهش دوغ خنک میدید؟

دختر بچه میگه نه بابا دیشب مهمان داشتیم دوغ درست کردیم منتها سوسک افتاد توش برای همین چون می خواستیم دور نریزیم دادیم شما خوردید

با شنیدن این حرف مرد عصبانی میشه و میزنه کاسه دوغ را میشکنه، آنوقت دختر داد میزنه و میگه مامان - مامان این آقاهه زد کاسه غذای سگمان رو شکست.


نوشته شده در سه شنبه 89/7/27ساعت 11:37 صبح توسط الی نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin