سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ببین قشنگه؟

دیشب داشتم ، نقاشی می کشیدم باید فردا اول وقت با پیک برای نمایشگاه به شهرستان می فرستادم .

ناگهان دیدم ظرف رنگ سرخ ام تمام شده . نگاهی به ساعت کردم . ساعت 2 نیمه شب بود . این بدترین اتفاقی بود که می توانست برای ام بیفتد.

داشتم دیوانه می شدم .

برادرم سر یخچال داشت اب می خورد . وقتی من را توی ان حالت دید .

جریان را پرسید . منم با بی میلی برایش تعریف کردم .

خنده ای کرد ، از هندوانه ای که در یخچال داشتیم قارچی کند ، در مخلوط کن انداخت . بعد اب هندوانه را صاف کرد . توی ظرفی ریخت روی شعله گاز گذاشت .

بعد از چند لحظه ته ظرف مایع سرخی بود . از رنگ گواش هم بهتر.!


نوشته شده در دوشنبه 89/9/15ساعت 10:36 صبح توسط الی نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin